نوشته های... |
سلام خدای خوبم ... منم فاطمه همون شب که اشک ریختم و باهات حرف زدم #سلام خدای خوب خودم ....منو میشناسی ؟؟ من هنوز همون فاطمه کوچیک خودتم .... اون وقت روز،سرظهر ساعت 2بعدازظهر تو فکرم بود ......نمیدونم چرا ولی حس کردم میشناسمش ...حس کردم با اینکه دلم پیششه ولی بازم تنگه براش امینم عشق فاطمه ...همه زندگی من فرشته زمینی و آسمونی من تک ستاره شبهای تار فاطمه دلیل نفس کشیدنم ....زیباترین هدیه خاص خدا که فقط مال خود خودمه به وقت 18 بهمن سال 1399ساعت 7:20دقیقه صبحبازم 20 [ شنبه 99/11/18 ] [ 7:30 صبح ] [ fatemeh1023 ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |