نوشته های... |
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروک ویران را کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم و من چون شمع می سوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم درون کلبه ی خاموش خویش اما... کسی حال من غمگین نمی پرسد و من دریای پر اشکم که طوفانی به دل دارم درون سینه پر جوش خویش اما... کسی حال من تنها نمی پرسد و من چون تک درخت زرد پاییزم که هردم با نسیمی می شود برگی جدا از او و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند... [ سه شنبه 98/12/13 ] [ 8:6 عصر ] [ fatemeh1023 ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |