نوشته های... |
گاهی به یک نقطه ای از زندگی میرسی به اسم "توقف مطلق " [ جمعه 99/8/30 ] [ 1:29 عصر ] [ fatemeh1023 ]
[ نظر ]
گفت: چشماتو ببند، باز کن؛ +نوشتم: شراب، آزردگیــ، فراق.
دکتر گفت ایــن چهــارتا کلمهـ شد... تو چیــ؟ [ شنبه 99/8/17 ] [ 6:48 عصر ] [ fatemeh1023 ]
[ نظر ]
چقد این لحظات پر از حسم!.. [ شنبه 99/8/10 ] [ 6:47 عصر ] [ fatemeh1023 ]
[ نظر ]
قصه لیلی ومجنون را که شنیده ای؟؟!! خیلی خنده دار است... حالا حکایت من و نقاب روی صورتم شده همین حکایت لیلی و مجنون!!! آدمهانمی دانند که این روزها نقاب بی خیالی را به صورتم چسبانده ام که حتی برای لحظه ای از من جدا نشود. [ شنبه 99/8/10 ] [ 6:34 عصر ] [ fatemeh1023 ]
[ نظر ]
فلسفه " انسان ماندن " بسی سخت ودشوار و حتی نافهمیدنی!!!! فلسفه "انسان ماندن" ازآن دست فلسفه هایی است که در هیچ جای دنیا نه تدریس شده دانشمندان جهان,هنوز به کشف "چگونه انسان ماندن" دست نیافته اند و حتی از درک آن هم عاجزند!!!! فلسفه "انسان ماندن" دراین دنیای کذب, پرمشقت وحتی شاید ناممکن باشد!!!! ما انسانها, فلسفه "انسان ماندن" را به آرزوی محال و دست نیافتنی تبدیل کرده ایم!!!!! حق با "مولانا"جان است که می گوید: #به_وقت_انسان_بودن [ شنبه 99/8/10 ] [ 6:26 عصر ] [ fatemeh1023 ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |