سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های...
 
قالب وبلاگ

هر لحظه فرار از«گذشته»ی وحشی ایه ک،آقای«حال»دستتو میگیره میذاره تو دست های خونی«آینده»!!!

چرا هرچی این روزا رو کنار میزنم غروب نمیکنه این وضع؟

پاهایی ک پا به پات نمیان،و پای هر سوال،میبینی ک پای یه مهر«نمی شود»باز میشه...

میگن گذشته نیست،حال رو بچسب،پس چرا رهام نمیکنه؟...

مثل یه حیوون وحشی چنان افتاده دنبالم و بهم نزدیکه که داغیه نفس نفس هاش پشت گوشمو میسوزونه...

مثل دویدن یه بچه خسته،روی شیشه نازک از ارتفاع هزار متری؛با کفش های سربی!...

چرا پناهگاهی نیست؟...

تا کی پرتگاه...


[ سه شنبه 98/8/7 ] [ 11:46 صبح ] [ fatemeh1023 ] [ نظر ]
<      1   2      
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 13
کل بازدیدها: 56896