پيام

نوشته هاي ...
98/8/24

+ [وبلاگ] ...

2-love 98/9/4

:):(روز عيد اينطوري نکن دکتر

{a h=ANFD}2FDAN{/a} حال دلم ک نيست:)

{a h=naslehjavan}نوشته هاي ...{/a} حال چيه پس؟:)

{a h=ANFD}2FDAN{/a} نميدونم:)

{a h=naslehjavan}نوشته هاي ...{/a} ميدوني بهم نميگي:)تا حدودي فهميدم:)

{a h=ANFD}2FDAN{/a} نه نميدوني

{a h=naslehjavan}نوشته هاي ...{/a} بهم ميگي خودت:)

اين متن مربوط به خودته ايندفعه فکر ميکنم مخاطبي نداره...ولي: منم برام غروب خورشيد دل انگيز نيست... ماه رو تا ديدم ديگه نگاهم نميکنه فرستادمش کنار...ستاره؟تو آسمون من يک ستاره بيشتر نيست فعلا....روزنه نور قلب من خدا بود...

(توضيح نداره خودش که نميتونست بياد روي زمين پا بزاره دو سه نفر فرستاد که حالمو اوکي کنن و قلبم رو ترميم دو نفر رفتن يکيشون خسته شد يکي ديگه هم صبرش کم بود اون يکي ديگه موند...بهم گفته تا تهش هستم:) ) و ازش متشکرم

{a h=ANFD}2FDAN{/a} شايد ماهت منتظر يه نيم نگاه ازت بوده...اميوارم اون يه ستاره برات بمونه...خيليم خوب فقط چرا خدا بود؟الانم ک هست

{a h=ANFD}2FDAN{/a} اول اينکه خوشگل بخند....بعدم وقتي گفته هست پس ميمونه

{a h=naslehjavan}نوشته هاي ...{/a} اوهوم هست:)ماه من ستاره من همش يکيهB-)=)

{a h=naslehjavan}نوشته هاي ...{/a} منم عين کوه پشتشم=)

{a h=ANFD}2FDAN{/a} پس چرا ماهت رو فرستادي کنار و ستارت مونده:Dاگه يکين ک يا هردورو بايد بفرستي يا هر دو بمونن :D

{a h=ANFD}2FDAN{/a} باهميم=)

{a h=naslehjavan}نوشته هاي ...{/a} ميدوني الان يکي شدن=) قبلا سه نفر بودن:)

{a h=naslehjavan}نوشته هاي ...{/a} صد البته=)

{a h=ANFD}2FDAN{/a} اها:)

{a h=naslehjavan}نوشته هاي ...{/a} اره:) شنيدي ميگن ي زماني يکي مياد که همه اونايي که دورت جمع بودن يکي ميشن=)؟

{a h=ANFD}2FDAN{/a} اوهوم=)

{a h=naslehjavan}نوشته هاي ...{/a} پس فهميدي ک ماه و خورشيد و بقيه اونا کيه=)